مرسانامرسانا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

برترین هدیه الهی

دختر روزی فراخ ما

عزیزم درست از روزی که فهمیدم باردارم ، خدای مهربون هم درهای رحمتش رو به سمت ما گشود . برکت و نعمت های خدا تو زندگیمون فزونی یافت ، طوری که حتی گاهی باعث تعجب من و بابایی جونت میشد و بیشتر به این مسئله اعتقاد پیدا می کردیم که خدا هر بنده ای رو که به این کره خاکی میاره به دنبالش روزی و برکت و نعمت رو میاره ، واقعا دخترم برای من و پدرت این طور بود. جوری که همه به ما میگفتند ماشالله دخترت پر روزیه مخصوصا مامان بزرگت دخترم . ( مامانی مهناز ) ...
11 بهمن 1392

پیش از بارداری

دختر نازم دوست دارم بدونی قبل از اینکه مامان و بابا تو رو داشته باشن چه سختی هایی رو کشیدند و از چه مراحلی عبور کردند تا خدای مهربون باز هم لطف و احسانش رو شامل حالشون کرد و تو رو به آنها داد. عزیزم قبل از تو من دوبار طعم بارداری( یک بار در سال 90 که در تاریخ هجدهم تیرماه 90 در 12 هفتگی به صورت طبیعی سقط شد چون قلبش تشکیل نشده بود و بار دوم هم همان سال 90 بود ولی چون خارج از رحمی بود مجبور شدم عمل سزارین رو در تاریخ 91/08/08 انجام بدم که خیلی تاثیر بدی توی روحیه من گذاشت .)  رو چشیدم ولی مثل اینکه وقت این نبود که من مادر بشم . دخترکم بالاخره  در دی ماه سال 91 بعد از انجام یک عمل لاپاراسکو...
11 بهمن 1392